قطر در یک دهه اخیر توانسته به لطف جمعیت کم و منابع سرشار نفت و گازش، یکی از بالاترین درصدهای رشد اقتصادی را در جهان از آن خود کند.
در کنار رشد بالای اقتصادی، قطر در سال های اخیر توانسته است به یکی از بازیگران فعال عرصه خاورمیانه مبدل شود به گونه ای که به جرات می توان گفت که رهبران این کشور، امروز نقش اول منطقه ای را در تحولات کشورهای عربی ایفا می کنند.
شکی نیست که سرمایه گذاری های گسترده رهبران این کشور در حوزه قدرت نرم، یکی از دلایل افزایش نفوذ آنها است. دیپلماسی رسانه ای متکی بر امپراطوری "الجزیره" توانسته است با هزینه بسیار اندک، دستاوردهای بالایی را در عرصه سیاست خارجی برای این شیخ نشین کوچک به همراه داشته باشد.
الجزیره ، شبکه موفق و قدرت نرم قطری ها
با این حال برای تبیین چرایی افزایش نفوذ منطقه ای قطر، باید به دنبال یک عامل اساسی دیگر بود.
واقعیت این است که این کشور کوچک بدون به دست آوردن یک فضای منطقه ای امکان افزایش نفوذ نداشت و طبیعی است با حضور عربستان چنین فضایی از قطر سلب شود.
این فضای مانور از سوی ایالات متحده امریکا در اختیار قطر قرار گرفته و به نظر می رسد با توجه به تحولات اخیر، رهبران این کشور حداکثر بهره برداری را از چنین فضایی به عمل آورده اند.
تردیدی نیست که کاخ سفید پیش از دادن هر امتیاز، تعهدات لازم را دریافت کند، تعهداتی که متضمن مصالح امریکا در خاورمیانه عربی و شمال افریقا است.
واشنگتن همواره دو اصل کلی را در منطقه عربی دنبال کرده است: "امنیت انرژی و امنیت اسراییل"، اصولی که همواره از آنها به عنوان "خطوط قرمز ایالات متحده در منطقه" یاد می شود.
بررسی سیاست خارجی قطر در یک دهه اخیر نشان می دهد که رهبران این کشور هیچگاه از این دو اصل کلی عدول نکرده اند. با وجود اینکه قطری ها علاقه ای برای وارد شدن به نزاع ایران و امریکا ندارند، اما این ملاحظه قطری ها مانع همکاری های گسترده نظامی آنان با امریکا نشده است.
امروز پایگاه نظامی "العدید" در قطر مرکز فرماندهی نیروهای امریکایی در خاورمیانه به شمار می آید. بر اساس معاهده دفاعی که طرفین در دسامبر 2002 امضاء کرده اند، آمريکا مجاز به استفاده از اين پايگاه در جهت تامين نيازهای دفاعی خود در منطقه است.
نمای هوایی از پایگاه العدید - قطر
پایگاه العدید در تهاجم نظامی امریکا به عراق در سال 2003 به طور گسترده مورد استفاده قرار گرفت و در حال حاضر نیز مرکز پشتیبانی های لجستیک نیروهای ناتو در افغانستان است.
در رابطه با تعهد به امنیت اسراییل نیز نه تنها قطر هیچ مانعی در دادن به چنین تعهدی یه ایالات متحده نداشته است بلکه در میان کشورهای عرب حاشیه جنوبی خلیج فارس، آل ثانی پیشگامان عادی سازی روابط با اسراییل هستند.
به غیر از مصر و اردن که دارای روابط دیپلماتیک عادی با اسراییل هستند، قطر اولین کشور عربی است که در سال 1996 بطور غیر رسمی و با افتتاح دفتر تجاری اسراییل، اقدام به برقراری رابطه با رژیم صهیونیستی کرده است.
این روابط دوستانه در سال 1998 منجر به حضور شیمون پرز نخست وزیر وقت این رژیم در کنفرانس اقتصادی خاورمیانه و شمال افریقا گردید. دیدارهایی که در سال های بعد نیز میان مقامات عالیرتبه طرفین تکرار شد.
امیر قطر و شیمون پرز
پس از این دیدار، روابط قطر و اسراییل به اندازه ای رشد کرد که در سال 2002 وزیر امور خارجه قطر در کنفرانس وزرای خارجه اتحادیه عرب در بیروت اعلام آمادگی نمود که برای حضور یاسر عرفات در این کنفرانس، حاضر به سفر به فلسطین اشغالی است تا پس از اخذ موافقت آریل شارون، عرفات را به بیروت بیاورد و سپس به رام الله بازگرداند؛پیشنهادی که البته در آن زمان مورد پذیرش قرار نگرفت.
در پی بالا گرفتن اختلافات میان قطر و تشکیلات خودگردان فلسطینی، صائب عریقات یکی از مقامات ارشد این تشکیلات فاش کرد که امیر قطر در پروژه های شهرک سازی در بیت المقدس و کرانه غربی سرمایه گذاری کرده و در توسعه این پروژه ها مشارکت فعالانه دارد.
شهرک سازی صهیونیست ها در سرزمین های اشغالی
این در حالی است که توسعه این شهرک ها از اهمیت فوق العاده ای در مذاکرات سازش و همچنین آینده رژیم صهیونیستی دارد و مشارکت امیر قطر در ساخت این شهرک ها بسیار معنادار است.
همه این همکاری ها نشان می دهد که آل ثانی برای به دست آوردن جایگاه کنونی خویش در تحولات عربی، تعهدات لازم را به آمریکایی ها داده اند چراکه بدون چراغ سبز امریکایی ها قطر نمی تواند از دایره تنگ عربستان سعودی خارج شود.
امروز قطر به جایگاهی در تحولات منطقه رسیده است که برای بسیاری از کشورهای عربی دیگر تعیین تکلیف می کند.
امیر قطر در امور داخلی عراق دخالت می کند، در عملیات ناتو در لیبی مشارکت می کند، از رئیس جمهور مبارک می خواهد از قدرت کناره گیری گند، با حمایت آشکار از گروه های مسلح سوریه از شورای امنیت می خواهد که سوریه را تحت بند هفتم قرار دهد و درخواست های دیگری که به قول روس ها با قد و قواره قطری ها سازگاری ندارد.
پرسش این است که قطر تا چه زمانی خواهد توانست به چنین نقشی ادامه دهد؟ آیا قطر پس از دوره بی ثباتی کنونی منطقه به عنوان یک بازیگر جدید به صحنه وارد خواهد شد یا اینکه نقش این دولت فقط یک نقش انتقالی است و پس از عبور منطقه از دوره بی ثباتی ، نقش و نفوذ قطری ها نیز کاهش خواهد یافت؟
باید توجه داشت که شرایط کنونی منطقه طوری نیست که بتوان معادلات پایدار آن را شناسایی کرد. نقش آینده قطر در خاورمیانه و شمال افریقا زمانی روشن تر می شود که اوضاع منطقه تثبیت شود، بازیگران اصلی به صحنه بازگردند و بازیگران جدید تثبیت شوند.
در هر صورت قطر هیچگاه به جایگاه گذشته خویش و روابط خارجی بدون تنش باز نخواهد گشت. قطر با ترکیه متفاوت است.